THE SMART TRICK OF داستان های واقعی THAT NOBODY IS DISCUSSING

The smart Trick of داستان های واقعی That Nobody is Discussing

The smart Trick of داستان های واقعی That Nobody is Discussing

Blog Article

در داستان واقعی ارواح درحالی‌که رویارویی خانم هیستر با روح دخترش به طور طبیعی مورد اعتراض بسیاری از افراد قرار گرفته، چند چیز واضح است:

آدریان نمی‌توانست باور کند که روح دیده است و در عین حال از این که خانمی تنها در آن ساعت از شب در آن جاده قدم بزند هم تعجب کرده بود.

نهرها در محوطه مسافرخانه باید در اطراف محل کلیسا تغییر مسیر می‌دادند و بسیاری معتقدند این انحراف آب تا حدی مسئول قرار گرفتن این منطقه در معرض انرژی تاریک است.
راستان نامه
برخی از این حوادث بی ضرر بودند. برخی ادعا می‌کنند که او هرگز در آن‌جا زندگی نکرده است. بااین‌حال، حوادث دیگر در این ملک، نسبتاً خشن بودند.

در واقع فرض بر این بود که اگر فرد نسبت به این معاینات عجیب واکنش نشان ندهد بی‌شک جان خود را از دست داده. همچنین باور بر این بود که خواص هوش‌آور تنباکو می‌تواند هر فردی را به‌ راحتی احیا کند.

در سال ۱۹۳۴، گروهبان ارتش لوئیس د. بوردن، گلوی خود را با تیغ برید. کمتر از چهار سال بعد، روی تامپسون، یکی از تفنگداران دریایی، از پشت بام پرید. جسد او در کنار ساختمان مجاور پیدا شد.

زمستان سال ۱۸۹۷ بود و مری جین هیستر مؤمن، از شهرستان گرین بریر ویرجینیای غربی، به تازگی دخترش را از دست داده بود. به گفته پزشک محلی، دختر تازه ازدواج کرده او، زونا، بر اثر نارسایی قلبی فوت کرده بود، اما خانم هیستر احساس می‌کرد چیزی بیشتر در مرگ ناگهانی فرزندش، اشتباه است.

از هیولاهای دریایی گرفته تا آتش، تئوری‌هایی وجود داشته است. تنها در اوایل سال جاری سناریوی جدیدی مطرح شد که تا‌کنون منطقی‌ترین حالت را داشته است.

برخی می‌گفتند وقتی از میان یخ افتاد باردار بود. دیگران می‌گفتند این آجری به سر او بود که او را در آن فرو برد.

شکارچی چتر رو می‌گیره بـه طرف پلنگ و نشونه می‌گیره و… بَنگ! پلنگ کشته میشه و میفته روی زمین!

انشا زمستان با چند انشا زیبا ادبی کوتاه و بلند به صورت کامل با مقدمه، بدنه و نتیجه گیری

در دهه ۱۹۷۰، این مزرعه توسط خانواده مایرز خریداری شد و به یک مسافرخانه تختخواب و صبحانه تبدیل شد. از آن زمان تجسمات و صداهای شبح‌وار در آن‌جا گزارش شده است.

در نور کم جاده، دخترک فهمید که مرد در دست راست خود چیزی را محکم گرفته است. یک ساطور بزرگ و تیز!

در این صورت بسادگی نمیتوان توضیحی ارائه داد. مگر اینکه بگوییم

Report this page